بهداد کوچولوی ما ، آرامبهداد کوچولوی ما ، آرام، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

فرشته کوچولوی سال 91

پنج ماهگی

  نفس مامان اینجا تازه یاد گرفته بودی که بازی کنی و همچی رو با چشمت دنبال کنی. هر وقت تنهات می گذاشتم کلی سر و صدا از خودت در میاوردی .       من همیشه باید باهات بازی کنم و برات شکلک در بیارم     با دهنت صدا های بامزه در میاری حتی گاهی وقتی کلماتی مثل ماما و بابا و دد و ب ب     این لباسها رو عمه جونی سالومه و عمو مازیار زحمت کشیدن و از مشهد آوردن روزش باهم دیگه رفتیم دنبالشون آوردیمشون خونه ی بابایی بعدشم فوری سوغاتی ها رو باز کردیم تنت کردیم     مثل یک خرس پشمالوی ناز نازی شده بودی   اما حییییففففففف که این لباس...
27 آذر 1391

عکسهای حبه قندم

سلام حبه قندم من و به بخشش که اینقدر فاصله ی طولانی افتاد تا بتونم عکسات و خاطراتت رو توش بزارم . آخه گلم دقیقان بعد از بدنیا آمدن تو نفس مامان رفت رسر کار برای همین من تونستم خاطراتت رو بنویسم اما بهت قول میدم از این به بعد سر وقت و به موقع برات بنویسم . خوب برات از کجا بنویسم بزار اول از چند تا عکس از حبه قندم شروع کنم           اینجا تازه چهاره ماه شده بوده واکسن خورده بود و برای آخرین بار قنداقش کرده بودم              ...
27 آذر 1391
1